چگونه مانند يك اقتصاددان بينديشيم

چگونه مانند يك اقتصاددان بينديشيم
how to think like an economist
کد شابک : 987-600-94351-2-8
پديدآورنده : راجر ا. آرنولد
توضیحات تکمیلی کتاب :

سال­ها پیش، هنگامی­که تدریس درس اصول اقتصاد را آغاز کردم به دانشجویان متنی دادم تا آن را بخوانند. من و دانشجویان دربارۀ محتوای آن در کلاس صحبت می کردیم. دانشجویان آموختند که چه عواملی می­تواند منحنی تقاضا را تغییر دهد، چگونه کشش قیمتی تقاضا محاسبه می­شود؛ چگونه متوجّه شوند که یک کارخانه باید به تولید خود ادامه دهد و یا آن را متوقّف سازد و خیلی از مفاهیم اقتصادی دیگر.

من هنگامی­که این مفاهیم را به دانشجویان درس می­دادم، بسیار هیجان­زده بودم؛ امّا آنها در یادگیری مطالب هیجان­زده به­نظر نمی­رسیدند و گاهی­اوقات بسیار کسل بودند.

برای مدّتی، من آنها را مقصر می­دانستم و فکر می­کردم برای یادگیری اقتصاد
به­اندازۀ کافی انگیزه ندارند. آنان نمی­دانستند اقتصاد چقدر می­تواند برای آنان مفید باشد.

بعد از مدّتی، به­دلایلی نامعلوم، شروع به تعریف یک­سری داستان­های اقتصادی برای دانشجویان کردم. داستان­ها برای این طراحی شده بودند تا با برقراری ارتباط با دانشجو، به او بگویند که اقتصاددانان دربارۀ جهان چگونه می­اندیشند. دانشجویان گوش­دادن به داستان­ها را دوست داشتند و درحقیقت شروع به یادگیری راه و روش اقتصادی کردند.

آنان شروع کردند به درک این­که «همانند یک اقتصاددان فکر کن» چه معنایی می­دهد. بعد از آن­که دانشجویان آموختند اقتصاددانان چگونه فکر می­کنند، متوجّه شدم شروع به استفاده از دانش اقتصاد برای تحلیل و بررسی دنیای اطراف خود کردند.

آنان کم­کم از یادگیری لذّت بردند و خواستار یادگیری جزییات فنّی اقتصاد شدند. محاسبۀ کشش قیمتی تقاضا، دیگر یک تمرین محاسبه­ای ذهنی نبود، بلکه وسیله­ای بود برای پاسخ به سؤالی که دانشجو با آن برخورد کرده بود.

تجربۀ من با داستان­های اقتصادی در کلاس، نحوۀ تدریس من را عوض کرد. من هنوز متن اصول اقتصاد را به دانشجو واگذار می­کنم تا بخواند و برای ما در کلاس صحبت کند؛ امّا هم­چنان داستان­ها را نیز برای آنان تعریف می­کنم.

من به صراحت به این مسئله اشاره می­کنم که چگونه هر داستان، دیدگاه و تفکر اقتصاددانان دربارۀ جهان را نشان می­دهد.

بعد از چند سال آموزش به این روش، متوجّه شدم باور من دربارۀ این­که دانشجویان برای یادگیری اقتصاد به­اندازۀ کافی با انگیزه نبودند، اشتباه بود. آنان برای یادگیری چیزی انگیزه دارند که باور داشته باشند می­توانند از آن استفاده کنند. وقتی­که دانشجویان دریابند چگونه می­توانند از اقتصاد استفاده کنند، می­خواهند تا جایی­که می­توانند آن را یاد بگیرند.

تدریس داستان­های اقتصادی کاربردی سایر باورهای مرا نیز تغییر داد. من باور داشتم مهم­ترین عامل برای این که دانشجو را مجبور کند همانند یک اقتصاددان فکر کند، زمان است. درست همان­گونه که یک دانه به زمان نیاز دارد تا به یک گل تبدیل شود، یک دانشجو نیز به زمان نیاز دارد تا مانند یک اقتصاددان بیندیشد.

امّا چه مقدار زمان؟ فکر می­کردم دو سال؛ امّا دیگر آن­گونه فکر نمی­کنم. می­دانم که می­شود در ده تا پانزده هفته، درحدود یک ترم، به دانشجویان یاد داد که چگونه همانند اقتصاددانان بیندیشند.

به­هرحال، دانشجویان نمی­توانند در یک ترم با استفاده از متون اقتصادی مقدماتی جامع و قطور، یاد بگیرند مانند اقتصاددانان فکر کنند. این­گونه مطالب برای آموزش جزییات اقتصاد مفید است، نه برای آموزش راه تفکر اقتصادی.

برای این­که به دانشجویان یاد بدهیم اقتصاددانان چگونه فکر می­کنند، باید برای آنها داستان بگوییم و درحالی­که داستان می­گوییم، باید به این مسئله اشاره کنیم که در سر اقتصاددانان چه می­گذرد. در این کتاب من سعی کرده­ام بر روی چیزی ­که در سر اقتصاددانان هنگام نگاه­کردن به دنیا می­گذرد، تمرکز کنم.

 متوجه شده‌ام هنگامی­که به دانشجویان متون اصول اقتصاد را به­همراه داستان­های این کتاب واگذار می­کنم، در کم­تر از پانزده هفته یاد می­گیرند که چگونه از اقتصاد استفاده کنند و چگونه همانند اقتصاددانان بیندیشند.

در گذشته، هنگامی­که دانشجویانم کلاس را ترک می­کردند، احساس گناه می­کردم؛ زیرا آنان در حالی کلاس را ترک می­کردند که در­واقع نیاموخته بودند چگونه از اقتصاد استفاده کنند و یا چگونه مانند اقتصاددانان بیندیشند. می­دانستم که نتوانسته بودم تمام نیروی تحلیل و بررسی اقتصادی را به آنان منتقل کنم؛ امّا اکنون احساس گناه نمی­کنم. امروز احساس می­کنم کاری را انجام می­دهم که به خاطر آن پول می­گیرم. من به دانشجویانم کمک می­کنم تا راه ­و­ روش اقتصادی را یاد بگیرند؛ به آنان کمک می­کنم که از اقتصاد استفاده کنند و همانند اقتصاددانان بیندیشند.

از آنجایی­که از داستان­های این کتاب استفاده می­کنم تا توضیح بدهم اقتصاددانان چگونه فکر می­کنند، در کلاس وقت کم­تری دارم تا دربارۀ جزییات کتاب‌های اصول اقتصادی صحبت کنم. صرف یک دقیقه وقت بیش­تر برای داستان­های این کتاب یعنی صرف یک دقیقه وقت کم­تر برای متون اصول اقتصادی. امّا به­عنوان یک اقتصاددان، ما یاد گرفته‌ایم تا چیزی را که با صرف یک دقیقه وقت کم­تر روی متون اقتصادی از دست می­دهیم، با چیزی را که با صرف یک دقیقه وقت بیش­تر روی داستان­های این کتاب به­دست می­آوریم، مقایسه کنیم.

فکر می­کنم چیزی که به­دست می­آوریم از چیزی ­که از دست می­دهیم بزرگ­تر باشد. در چه جایی سود نهایی حاصل از بحث دربارۀ محتویات این دو نوع کتاب یکسان است؟ برای من، زمانی­که 80% ترم را صرف محتویات کتاب اصول و 20% را صرف محتویات این کتاب می­کنم. این کتاب می­تواند به روش­های مختلفی در برنامه­های تحصیلی ادغام شود تا به دانشجویان سود برساند.

برای فهم بیش­تر، در ادامه، شش روش مختلف را برای استفاده از این کتاب در دروس اصول اقتصاد توضیح می­دهیم:

روش 1) دوازده هفته از یک ترم پانزده‌هفته­ای را صرف یکی از کتاب­های جامع و بزرگ اصول اقتصادی بکنید. سه هفتۀ آخر را صرف این کنید که دانشجویان این کتاب را بخوانند. هر هفته بخش­های کمی را به آنان واگذار کنید و در کلاس، به سرعت سراغ اصل اقتصادی که در هر بخش مطرح شده است، بروید؛ سپس از دانشجویان بخواهید که بحث را از زبان خود توضیح داده و از آن مثالی بزنند که در کلاس مطرح نشده است.

روش 2) این روش مانند روش اول است. با این تفاوت که دانشجویان به­جای خواندن کتاب در انتهای ترم، آن را در اوّل ترم می­خوانند. به­عبارت­دیگر سه هفتۀ اوّل ترم را صرف خواندن محتویات این کتاب و سپس خواندن کتاب­های اصول را شروع کنید.

روش 3) در یک سری واحدهای اقتصادی مقدماتی، از دانشجویان خواسته می­شود تا یک تحقیق هشت تا ده‌صفحه­ای بنویسند. این تحقیق ممکن است در پایان ترم تمام شود. این کتاب را به دانشجویان واگذار کنید و به آنها بگویید شامل داستان­هایی است که توضیح می­دهد اقتصاددانان چگونه فکر می­کنند. از آنها بخواهید کتاب را بخوانند و سپس متنی بنویسند که حدّاقل شامل سه بخش از محتویات کتاب باشد و با آن، مسائل اقتصادی مورد علاقۀ خود را تحلیل و بررسی کنند. به­بیان ساده­تر، از آنها بخواهید تا از محتویات کتاب برای پاسخ­دادن به مسائل اقتصادی استفاده کنند. من از این روش استفاده کردم و نتیجه شگفت‌انگیز بود. دانشجویان به­طور معمول نمی­دانند چگونه از یادگیری چند اصل اقتصادی مختلف به سمت حل مسائل خود بروند؛ امّا خیلی زود آن را یاد گرفته و راه­حل­های خود را ارائه می­دهند و سپس چیزی مانند این را می­گویند : "فکر کنم چیزهای اقتصادی بیش­تری را از آن تکلیف نسبت به سایر دروس یاد گرفتم".

روش 4) یک تا سه بخش از کتاب را به یک گروه پنج­نفره واگذار کنید و از هر گروه بخواهید تا آن را در کلاس ارائه دهند. هر گروه باید مطالب مطرح­شده در هر بخش را خلاصه کرده و سپس مثالی کاربردی از آن بخش ارائه دهد. بعد از آن، دانشجویان کلاس هر سئوالی را که ممکن است برای آنها پیش آمده باشد، از اعضای گروه
می­پرسند.

روش 5) دانشجویان، فصول کتاب را مطالعه کنند . سپس از سئوالات پایانی فصل برای درگیرکردن آنان در مباحثات کلاس استفاده کنید.

روش 6) بخش­هایی از کتاب اصول اقتصادی خود و بخش­های مربوط به آن از این کتاب را با هم در یک هفته ارائه دهید. به­عنوان مثال، اگر دانشجویان در حال مطالعۀ کشش قیمتی تقاضا هستند، شما بخش هفدهم کتاب را که دربارۀ کشش قیمتی تقاضا صحبت می‌کند، به آنان واگذار کنید؛ و یا اگر دانشجویان درحال مطالعۀ روش­شناسی اقتصادی هستند، شما می­توانید فصل سوم را (ساخت و آزمایش تئوری­های اقتصادی) به آنان واگذار کنید.

 

دربارۀ نویسنده

راجر آرنولد[1]، استاد اقتصاد در دانشگاه سن مارکوس[2]  در ایالت کالیفرنیا است. موفّقیت­های او در نوشتن شامل مقالات آکادمیک، کتاب و مقالات روزنامه­ای می­شود. او دروسی مانند اصول اقتصاد، راه و روش اقتصاد در سیاست و جامعه، پول و بانک‌داری، نظریات اقتصاد خرد و نظریات اقتصاد کلان را تدریس می­کند.

 

[1] Roger A.Arnold

[2] San Marcos

معرفی مختصر کتاب :

مؤلّف این اثر ارزشمند با آوردن شواهد و مثالهای عینی و شهودی، مفاهیم اقتصادی را برای خواننده شرح داده تا در زندگی روزمره و تصمیم‌گیری‌های اقتصادی به کار بندد.

چکیده ای از کتاب :

گرچه اقتصاد و مسائل مربوط به آن، یک جنبه از زندگی انسان است و همۀ زندگی او را در برنمی­گیرد، امّا اقتصاد و موضوعات مربوط به آن نقش مهمی در زندگی وی دارند. اهمیت روزافزون مسائل اقتصادی سبب شده عوامل اقتصادی بر جنبه­های اجتماعی، سیاسی و حتّی فرهنگی کشورها سایه افکند. کشورهایی که به­دلیل بحران­های اقتصادی، اجتماعی و جهت‌گیری‌های سیاسی داخلی و همچنین انواع تهدیدهای خارجی از جمله تحریم­های اقتصادی ناعادلانه از سوی قدرت­های سیاسی و اقتصادی از ثبات اقتصادی بهره­مند نیستند، مستلزم این هستند که کارشناسان و برنامه­ریزان اقتصادی برای گذر از بحران­های اقتصادی، تدابیری را اتخاذ کنند. مقام معظم رهبری در طی سال­های اخیر به دولت و مردم ایران دستوراتی داده و راه­کارهایی را به­منظور گذر از بحران­های اقتصادی سال­های اخیر ابلاغ فرموده­اند. بستة پیشنهادی اقتصاد مقاومتی معظم­له و نام­گذاری سال 1393 به نام سال اقتصاد و فرهنگ، با عزم ملی و مدیریت جهادی یکی از این تدابیر است.

پرواضح است که درک درست از مفاهیم اقتصادی منجر به به­کارگیری آنها در زندگی روزمره می­شود. هدف اصلی کتاب حاضر آموزش مفاهیم اقتصادی و نحوۀ استفاده از آنها در زندگی است. نویسندة این اثر بر آن بوده تا مفاهیم اقتصادی را از حالت تئوری و آکادمیک به حالت عینی و شهودی تبدیل کرده تا خواننده را با مطالعه و بهره­مندی از مثال­های کتاب، تأثیر آن را در زندگی و معیشت خود به­منظور متعادل­کردن درآمد و هزینه­های خود مشاهده کند و قدرت اقتصادی خود و خانواده­اش را با توجّه به سطح درآمدهایش به وضعیت قابل قبولی تبدیل نماید.

بدون شک دست­یابی به یک اقتصاد باثبات، نه تنها وظیفۀ دست‌اندرکاران اقتصادی، بلکه وظیفۀ تک­تک آحاد جامعه است. به امید روزی که در سایة توجهات ایزد منان و امام عصر (عج) و اقدامات سازندة اقتصادی دولت­مردان و کارشناسان اقتصادی، شاهد پیشرفت در همة زمینه­ها به­خصوص اقتصاد ایران اسلامی باشیم.

 

وضعیت اثر : منتشر شده
چگونه مانند يك اقتصاددان بينديشيم